به ظاهر همه چی آرومه ولی من چرا نا آرامم، نمی دانم؟! می دانم؟!
می دانم، چون خود کرده را تدبیری نیست!
نمی دانم، چون باعث همه اتفاقات خودم نبوده ام!
در معرکه ای گیر افتاده ام که همه دست و پا می زنند! مثل حرکت براونی در شیمی دبیرستان!
همه چیز در عین بی نظمی دارای نظمی هست.
می دانم، از بابت این بود که خودم بر نظم خودم حاکم هستم و می دانم که چه کرده ام!
نمی دانم نیز از بابت این بودکه در جمعی قرار دارم که در آن نظم دار و بی نظم غوطه ور هستند و من هم در آن جا هستم و ... .
می بازم بخاطر بی نظم ها و شاید چیزی گیرم بیاید اگر شانس داشته باشم که با با نظم ها بوربخورم.
- ۰۱/۰۸/۲۲