چند عامل که باعث شده است الان مردم احساس دلگیری از اوضاع داشته باشند:
1-در زمان خودش بابت هر چیزی که شکلی یا محتوایی مورد داشته است اقدام به اعتراض به شکل منسجم ننمودند.
2-در زمانیکه لایحه و قانونی در مجلس در کش و قوس تصویب شدن بودند افراد نسبت به آن لایحه و قانون کنجکاوی نکردند که اگر به نفع نیست مانع تصویب آن شوند و مخالفت با تصویب را بلد نبودند.
3-اقدام به آموزش فرزندانشان راجع به اهمیت دادن به مواردی غیر از پول و دارایی ننمودند و الان درگیر این هستند که چطور خواسته هایشان را بیان کنند
4-اهمیت ندادند و اقدام نیز نکردند تا ارتباط با خارجی ها و بین الملل شکل بگیرد و قوی بشود و حالا بطور موثر نمی توانند از آنها یاری بطلبند
5-اقدام نکردند و اهمیت نیز ندادند تا فناوری و مهارت ها را در خانواده هایشان جزو میراث شان کنند و فقط به کار کردن فکر کردند و بدین ترتیب الان چیزی ندارند که آنرا بعنوان اهرم استفاده کنند
6-اقدام به آموزش زبان بین المللی به فرزندانشان نکردند پس الان نمی توانند قوانین حقوق بشر را بخوانند و مصداق پیدا کنند
7-اقدام به تشکیل گروه های دوستان و آشنایان در محلات زندگی و کار و تفریحی ننمودند تا در این زمان بتوانند سریعتر شکل بگیرند و خواسته هایشان را بیان کنند
8-اقدام به اجرای رویدادهای متوازن با رویدادهای حکومت با هزینه شخصی ننمودند و حالا مجبورند همیشه نوحه و مجلس عزا را در هر گوشه ای و در هر خیابانی گوش کنند ولی برای مجالس شادی عمومی بایستی مجوز گرفته شود
9-اقدام به مشارکت و سرمایه گذاری کاری در گروه های کوچک نکردند و حالا بایستی گوش به فرمان کارفرمای بزرگ دولتی و حکومتی باشند
10-هیچگاه تقلید را کنار نگذاشتند چه بسا که الان نیز گوش به فرمان دیگرانند و اندیشه نمی کنند که با تبدیل ریال به ارز و طلا در نهایت خودشان می بازند یا حکومت؟
- ۰۱/۱۰/۰۵