چرا حکومت بابت سلب حق طبیعی مردم هیچ حقی ندارد

چرا حکومت بابت سلب حق طبیعی هیچ حقی ندارد

چون حکومت روبنای ملت هست بنابراین هر چیزی که باعث ضایع شدن زیربنا گردد فرعی هست و هر چه که در زیر بنا می گذرد اصل هست.

از اصل هایی که حق طبیعی مردم هست حق زنده ماندن، حق دیدن، حق شنیدن، حق حرف زدن، اینها همه حق هایی هستند که خداوند با دادن حواسش که حس های پنج گانه هست به ما عطا کرده و ارزانی داشته است بنابراین برای آن هیچ محدودیتی نمی توان قائل شد چه رسد که این محدودیت از سوی حکومت یا کارگزاران حکومت و یا نمایندگان مجلس میلی بخواهد اعمال شود!

از اصل های دیگری که حق طبیعی مردم هست ولی در آن بایستی رعایت هنجار و ناهنجار شود و منطقه به منطقه این هنجار و ناهنجار پیاده سازی شود و قبل از پیاده سازی نیز از مردم بومی آن منطقه همه پرسی شود اصل هایی هست که به غرائز برمیگردد مثل عریزه جنسی،... چون هرچند این نیز یک حق طبیعی مردم است که خداوند عطا کرده است و سلب شدنش ممکن نیست ولی خدا نیز در کتب آسمانی رعایت نکاتی را متذکر شده است بنابراین در قالب هنجار و ناهنجار و منطقه به منطقه و پس از همه پرسی می توان اجرای این حق را نظام مند کرد ولی نمی شود آن را مخفی کرد و یا صحبت کردن راجع آنرا با کراهت جلوه داد.

از اصل هایی که حق طبیعی مردم هست حق تغییر وکیل هست، از روشن ترین مثال های این حق طبیعی مردم دراین مورد، می توان به تغییر وکیل از امام علی به ابوبکر اشاره کرد.

در آن ایام با اینکه پیامبر در غدیرخم به مردم گفت که علی امامشان پس از او خواهد بود ولی مردم از حق طبیعی شان که انتخاب وکیل و یا تغییر وکیل بود استفاده کردند و ابوبکر را بعنوان وکیل خود انتخاب کردند و تا عمر و عثمان این انتخاب وجود داشت و همین مردم در نهایت امام علی را بعنوان خلیفه چهارم انتخاب کردند که این انتخابشان نیز ناشی از حق طبیعی شان بود و هیچ اجباری در آن نبود.

بنابراین ملت چنانچه نداند حقش چیست که چه بد؟!

ولی اگر ملت بداند حقش چیست و آنرا بیان نکند باز چه بد!چون پس از اینکه دردش آمد اگر بخواهد بگوید دردم آمده است بخاطر اینکه در زمانیکه بایستی پیشگیری می کرد و پیشگیری نکرده است، کار را کمی سخت کرده است!

ناشی گری سال 1358 در همه پرسی قانون اساسی موقوف

چرا خانواده اعدام شدگان اخیر مستحق خون بها هستند؟

چون تمام تقصیر از سوی اعدام شدگان نبوده است.

آنها فرزندان این ملت بوده اند که بدلیل 1-آموزش ندیدن درباره نحوه اعتراض 2-فراهم نبودن بستر اعتراض، بدین شکل وارد مهلکه شده اند.

هر دو مورد آموزش اعتراض و بستر اعتراض جزو وظایف اصلی حکومت که روبنای ملت هست می باشد و چون حکومت در انجام وظایف خود کوتاهی کرده است بنابراین قسمتی از تقصیر اعدام شدگان یا محکومان به اعدام به گردن حکومت می باشد.

بنابراین یا نبایستی اعدام شوند و یا اگر اعدام شدند خون بها به خانواده هایشان تعلق میگیرد.

همچنین تمام کسانی که در این اعتراضات اخیر مصدوم شدند نیز مشمول دیه می شوند چون به آنها نیز آموزش های لازم درباره نحوه اعتراض و بستر اعتراض داده نشده بوده است بنابراین آنها در کف خیابان حاضر شدند و بوسیله نیروهای حکومتی مصدوم گشتند.

همچنین تمام کسانی که بخاطر اظهار نظر به زندان افتاده اند مشمول دریافت غرامت از حکومت می باشند چون حکومت نمی تواند بابت حقوق طبیعی که ناشی از حق آب و گل هست را محدود کند و یا آنرا شرطی کند یا بابت آن قانون وضع کند و حتی اگر قانون وضع کند چون مربوط به حق طبیعی است فاقد اعتبار است بنابراین علاوه براینکه بایستی آنها را آزاد نماید می بایستی بابت ایام گرفتاری آنها در زندان به آنها غرامت پرداخت کند.

همچنین هم اکنون که حکومت متوجه اعتراضات مردم بابت حقوق طبیعی شان شده است چنانچه نسبت به همه پرسی قانونی اساسی اقدام ننماید مشروعیتش ساقط می شود چون وکالت تا زمانی معتبر است که موکل وکیل را قبول داشته باشد و وقتی موکل به نحوی از انحاء اظهار سقوط موضوع وکالت را اعلام نماید آن وکیل که در حکومت می باشد نشستنش بر صندلی مشروعیت ندارد.

حال چنانچه وکیل بگوید کدام موکلی می گویدکه مرا(حکومت) را قبول ندارد؟ این اظهار وکیل، طفره رفتن از اصل مطلب می باشد چون وکیل به وظایف قانونی اش که فراهم کردن بستر درخواست مردم برای همه پرسی می باشد را فراهم نکرده است؟ و چون این درخواست ها مکتوب یا مضبوط نشده است بنابراین آماری از تعداد متقاضیان وجود ندارد!

پس می بایستی این سوال از مردم بشود که آیا مایلید که همه پرسی بشود؟

اگر مردم گفتند بلی، سپس بایستی از مردم از طریق کدملی و فضای مجازی سوال شود که محورهای همه پرسی مدنظر شما چه می باشد؟

سپس براساس محورهای همه پرسی لازم است که بابت هر کدامشان همه پرسی شود و مثل سال 1358 نباشد که همه چیز را فله ای همه پرسی کردند و ایندفعه بایستی مورد به مورد همه پرسی شود.ناشی گری سال 1358 موقوف.

فریاد روزگار از سیدحسین احمدی

مردم،کز کرده به  بیابانم

اشکم زناله تر کرده صحرای دلم

ایرانم،آرمانم رهیده از کفم

آه سوزد دلم

آه خسته ام ز فریاد

سعی کرده به آباد کویرم

نگیرد هیچ

ندهد هیچ

چه کنم؟چه رای کنم؟

مردم ز کز

فرسودم ز سعی

مردم، فریادم کر کرده دلم

ندارد گوش!

نخواهد داد کس نظر

خواهم آب، تا کنم دل را شاد

اما... سرابی بیش نیست

داد، خواهم برپادار داد،کو؟!

دلم مرد... بیا چشم به خیز تو دارم

مردم،صبری دارم که کس ندارد

دادار داد مرا چنین

سنگ صبوری دارم نام دل 

تنگ گیرد وجد و شوق و همتم را

پرتو انداخت دلدار به او 

تا که گیرد جان نو، چشمش سو

مردم بیتوته ام هست فریاد

آتش زیر خاکستر

نقش مردم، نقش آن که بود کام دل

آن که بود آرزوی هر دل

خانواده محسن شکاری مجید رضا رهنورد مستحق خون بها هستند

با توجه به سن محسن شکاری و همچنین سن مجید رضا رهنورد کسانی که در پی اعتراضات اخیر اعدام شدند و همچنین سن محمد قبادلو و آقای بروغنی که حکم اعدام گرفته اند می توان اینرا فهمید که ایشان پیشنه عناد و دشمنی با نظام را نمی توانسته اند که داشته باشند بنابراین آشوبگر یا اغتشاشگر پایه ای و اساسی نبوده اند و در پی غلغله احساسات دست به چنین اقداماتی زده اند که در فیلم اعترافات آنها بعنوان اقراراتشان می شنویم و می بینیم.

این نشان می دهد که اگر آنها بلد بودند که چگونه اعتراض کنند یا اگر فضایی برای اعتراض آنها از پیش تعبیه  و تعیین شده بود چه بسا این تخلیه روانی در آنجا انجام میشد و چنین اتفاقاتی که در جریان هستیم در جامعه روی نمی داد و بسط پیدا نمی کرد و به بسته تحریمی اتحادیه اروپا، انگلیس وامریکا نیز منتج نمی شد.

قانون کشورداری می گوید که حاکمان مسئول هستند حقوق طبیعی ملت را فراهم نمایند و این حقوق فقط ادای کلمات و جملات نیست فقط اظهار وجود حق مردم از دهان کارگزار حکومتی نیست بلکه عمل به آن و ارایه گزارش مدون قابل فهم و تاثیر آن عمل حکومت در رفاه و زندگی مردم هست.

این بندگان خدا که اعدام شدند و یا این بندگان خدا که حکم اعدام گرفته اند حق زندگی که حق طبیعی شان هست را طی چند سال گذشته از دست رفته ، بر باد رفته دیده بودند و چون نظام در طول این سالیان متمادی اقدام به بسترسازی برای نحوه تخلیه اعتراضات نکرده بود و همچنین نحوه اعتراض کردن را در مدارس، دانشگاه ها و ... آموزش نداده بود بطور غریزی و احساساتی اقدام به عکس العمل و تخلیه روانی کرده اند و این به مثابه فوران یک آتش فشان می باشد و هیچ اراده ای در انجام آن دخیل نیست؟!

در نتیجه حکومت بایستی بابت اعدام نابحق محسن شکاری و مجید رضا رهنورد عذرخواهی کند و خون بها به خانواده اش بپردازد و بخاطر اشتباهش حداقل راجع به این دو مورد که شفاف هست اقدام به کناره گیری کند و کار را به همه پرسی قانون اساسی واگذار نماید.

راجع خانم مهسا امینی نیز پس از گذشت 4 ماه کاملا مبرهن است که دختره را زهره ترک کرده اند و باعث عود بیماری زمینه ای وی شده اند که در نهایت منتج به سکته قلبی ومغزی وی شده است و شایسته آن است که مسئولین ذیربط در این واقعه نیز عذرخواهی رسمی و تلویزیونی نمایند و استعفا دهند و به خانواده امینی خون بها پرداخت شود.

کدهای ایرانسل برای آهنگ کباب --- آهنگ کباب 55129587 آهنگ کباب 1 کد 55129588 آهنگ کباب2 کد55129589 فعالسازی با ارسال کد به 7575

کدهای همراه اول برای آهنگ کباب---آهنگ کباب کد 37191 آهنگ کباب 1 کد 37174 آهنگ کباب2 کد37175 فعالسازی با ارسال کد به 8989

کلمات کلیدی:غذای پرسنلی،غذای شرکتی،غذای مهمونی، سامانه معاملات خوراک،غذای مراسم،پک ترحیم،غذای نذری،افطاری سحری ماه رمضان،پیمانکار آشپزخانه،تهیه طبخ و توزیع غذا،خدمات رفاهی،خوراک دام،غذای شب عید،کباب،شله زرد پر گلاب،قورمه سبزی،قیمه نثار،کرفس، دیزی، کوکو، عدس پلو، فسنجان، کرفس،آشپز،غذای خوب، شکوه طعم و رنگ 

ناکامی آشوبگران

خبرگزاری تسنیم در خبر3بهمن 1401 خود با تیتر ناکامی آشوبگران،اتحادیه اروپا را عصبانی کرد! اقدام به انتشار محتوای خبری نموده است.

آشوب طلب، اخلالگر، بلواطلب، شورشگر، فتنه جو، مخل جو از معانی کلمه آشوبگران هست که خبرگزاری تسنیم بکار برده است.

تعریف اغتشاش: اقدامی است همراه با خشونت که از سوی افراد در مقابله با نظام حاکم انجام می شود.

ملت و سرزمین زیربنای کشور و همچنین حکومت روبنای کشور هست در نتیجه حکومت حق ندارد که مردمان سرزمین را اغتشاشگر یا آشوبگر خطاب کند چون حق طبیعی آنان هست که اعتراض کنند اعتراض از بابت ضایع شدن حقوقشان بخاطر کار نابلدی کارگزاران حکومت و هیات حاکمه حکومت.

بنابراین تیتر ناکامی آشوبگران، اتحادیه اروپا را عصبانی کرد واقعا تیتر بدی است که از سوی یک خبرگزاری بکار برده شده است و می بایستی بابت این تیترش سریعا از مردم ایران عذرخواهی کند و آنرا سریعا اصلاح نماید و اصلاحیه را منتشر نماید.

چنانچه خوانندگان این مطلب نیز پس از مطلع شدن از زشتی محتوای خبرگزاری تسنیم هیچ عکس العملی از خود نشان ندهند و خواهان عذرخواهی خبرگزاری تسنیم و اصلاح متن و انتشار اصلاحیه متن را ننمایند خود نیز به این بی احترامی صحه گذاشته اند و در نتیجه بایستی بگوییم خود کرده را تدبیری نیست!

نامطمئنی از ثبات کشور،دسترسی به کار و پروژه را کاهش داد

پروژه های اقتصادی که توسط بخش خصوصی در حال راه اندازی می باشند و باعث می شوند کارهایی در دسترس کارجویان یا پیمانکاران خرد قرار بگیرد با کندی پیش می روند در نتیجه کسب و کارها و خدماتی که به این پروژه ها وابسته هستند نیز دارای فعالیت کم شده اند. کارهای اقتصادی بخش خصوصی معمولا بنیادین(کارخانه سازی، واردات فناوری) تبدیلی تکمیلی، تجاری بازرگانی دلالی، خدماتی، صنفی، آموزشی و پژوهشی و امثالهم بوده اند.

کارهای اقتصادی دولت و خصولتی و نهادهای عمومی نیز هر چند که می گویند از طریق ستادیران به مناقصه مزایده گذاشته می شود و هر شخصی می تواند شرکت کند و برنده شود ولی بیش از 50 مورد را از ابتدای تابستان تا انتهای پاییز شرکت کردم و چنین نبود! فقط وقتم را هدر دادم و پولم را بابت ارسال اسکن و پرینت و بازدید میدانی هدر دادم . در نتیجه به این رسیدم که آن نیز برای ورود شخص ثالث در کنار برگه های الکی امثال بنده هست که انجام می دهند ولی لازم دیده بودند شکلی قانونی و موجه به آن بدهند.

این نامطمئنی از اوضاع مثبت در کشور باعث شده است که کسانی که حداقل سرمایه را دارند وارد کار مولد نکنند و فقط دنبال خرید از این و فروش به آن باشند و روزمرگی خود را پاس کنند و کار اساسی برای ایجاد آب باریکه درآمدی ننمایند.

از تبعات مدیریت درست اوضاع اقتصادی اجتماعی مدیریت درست روابط بین الملل و مدیریت درست در بسط عدالت در جامعه همین است که فعلا بایستی سماق بمکیم.

خدا را شکر می کنم که حداقل پروژه هایی دارم که دنبال کنم و ارتقا بدهم و وای بحال آنانکه حتی طرح و پروژه ای ندارند که روی آن انرژی شان را تخلیه کنند!

آنان یا دیوانه می شوند..

آنان برای فرداهایشان از لحاظ اقتصادی و امید دستیابی به درآمد را از دست داده اند...

یکسری از آنان همانان هستند که شعار فقر گرسنگی فساد ... را سر می دهند ....

 

نیاز به یک قانون اساسی جدید می باشد

سردار سلامی به روایت خبرگزاری تسنیم در یک بهمن 1401 گفته است:سپاه نبود امنیت اروپا از بین می رفت!

چه جالب! با پول بیت المال، برنامه ریزی هایی برای حفظ امنیت اروپا می شود؟!

این نشان می دهد که هم قانون اساسی ایران ایراد دارد و هم اساسنامه تشکیلات سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایراد دارد!

استراتژی سپاه می بایست در داخل مرزها و دفاع از آرمان های انقلاب اسلامی باشد و نه در خارج مرزها و برای حفظ امنیت کشورهای دیگر.

قانون اساسی، بایستی استراتژی ای برای سپاه ترسیم می کرد که در محدوده جغرافیایی سرزمین ایران باشد و این اشتباه که به خارج سرزمین میرویم بایستی متوقف شود.

درصورتیکه قرار باشد به خارج سرزمین برویم سرویس اطلاعاتی و ضداطلاعاتی وزارت اطلاعات و نه سازمان اطلاعات سپاه بایستی برود و نیروی دفاعی کشور را نبایستی در خارج سرزمین خرج کرد، تازه خرج کردنی که دفاعی نیست و تهاجمی هست، تازه براساس واقعیات موجود هیچ برگشتی نیز برای ایرانیان نداشته است!ما برای دفاع از  حرمین در عراق شهدای مدافع حرم و دفع داعش را داشتیم ولی نه حقوق برتری در عراق داریم و نه بازگشت هزینه هایمان انجام شده است حتی در اجلاس های آنها در مسابقات بین المللی آنها نیز می بینیم که نام خلیج فارس را به خلیج عربی تغییر می دهند پس این اولین اشتباه سپاه و حکمرانان هست.

ما برای دفاع از سوریه در آنجا کلی هزینه کرده ایم ولی وقتی با رایزنان ایران در آن کشور ارتباط می گیریم در نهایت متوجه می شویم که اگر آنجا برویم با کلی ضرر کوله بارمان را جمع می کنیم و برمیگردیم پس نشان از آن است که در آنجا نیز از لحاظ اقتصادی کلا بازنده بوده ایم و هیچ موقعیت برتری نیز بدست نیاورده ایم.

در لبنان و فلسطین اشغالی نیز مشابه وضعیت بالا هست.

در یمن و افغانستان و ارمنستان و امثالهم نیز کلی باخت داده ایم و نمی دانم واسه چی بایستی پول هایمان ، نیروهای نظامی مان را در جایی خرج کنیم که نه اعتبار موجه و باکلاس و نه پول برایمان دارد؟!

می گویند برتر هستیم ولی برتری ای که بشکل غیرموجه و با نگاه تروریستی و حقارت و ترس باشد که فایده ندارد!

برتری بایستی باکلاس باشد و بابتش از سوی سازمان ملل یا اتحادیه اروپا یا حداقل آن کشوری که در آنجا ارایه خدمت کرده ایم بازگشت مالی بازگشت زمین و املاک بازگشت محصولات بازگشت مواد معدنی برای ایران داشته باشد؟!

کلا قضایا نشان می دهد که نیاز به یک قانون اساسی جدید می باشد.

بچه شاه

از مهمترین مزایای اعتراضات پس از مرگ خانم مهسا امینی برای اینجانب بعنوان احدی از شهروندان ایران، بالا کشیدن شلوارم بود. 

تاکنون حواسم به شلوارم نبود و فقط به پژوهش در حوزه تخصصی خودم که مدیریت کیترینگ و آشپزی صنعتی و همچنین اسپانسرشیپ و موسیقی خوراک بود تمرکز کرده بودم و اینکه چطور آنها را اقتصادی و فراگیر کنم.

هر از گاهی هم به خودم یا به اطرافیانم اعتراض می کردم که چرا کار کردن خر و خوردن یابو شده؟!

همچنین اعتراض میکردم چرا امور علمی پژوهشی خودم یا کسانی که میشناسم در امورات کشور موثر نمی افتد؟!

فهمیدم چرا بچه شاه گفته وازکتومی می کند(چون فرزند شاه ادب گرفته و پرهیخته و مؤدب است) و فهمیدم چرا گروه های خارج نشین، خیلی طلبه ی ریاست دوران گذار در ایران هستند؟ چون خیلی ها هنوز شلوارشان را بالا نکشیده اند!

این چشم باز شدن یکبار در سابق نیز برایم اتفاق افتاده بود ولی یادم رفته بود! یکبار در سال 1378 پس از اینکه اتفاقات کوی دانشگاه تهران را شاهد بودم و مطلع شدم. در آنموقع آن وقایع باعث شد قوه تصمیم گیری ام در امورات دینی را به تعقل خودم بسپارم و از مرجع تقلید استفاده نکنم.

اعتراضات اخیر نیز باعث شد قوه تصمیم گیری ام در امورات سیاسی را روشن کنم و به تذکرات وارد سیاست نشو و سیاست کار هر کسی نیست، سیاست چیز کثیفی هست، به این نماینده رای بده(هردم بیلی و بدون شناخت) و ... ... توجه نکنم!

فهمیدم همین دو مورد حداقل دو چیزی هستند از بین تمام مواردی که در اداره ملت لازم هست که تا کنون حواسم به آنها نبوده است و باعث رغبت دیگران برای حکمرانی بر من شده است!

فیلم کارگاه آموزشی اصول کشورداری

https://www.aparat.com/v/6GqYj

طبق توصیه های آقای دکترحافظ نیا چنانچه 35 طرح جامع یا استراتژی جامع ملی یا استراتژی مدیریت سیاسی فضای ملی برای کشورمان نوشته و اجرایی نشود ما مرتب در این دور تسلسل باطل خواهیم بود و برای آینده روشن کشور لازم است که مردم ایران مفاد قانون اساسی را بدانند و خواهان تغییر دوره ای آن مثلا هر 10 سال باشند تا متناسب با نسل های نوظهور در کشور ، قوانین متناسب با آنها نیز وضع شود.

با توجه به اینترنت و اینترانت وجود مجلس نمایندگان و شورای شهر دیگر لزومی ندارد و مردم راسا نسبت به انتخاب وزرا و رییس جمهور و شهردار اقدام نمایند و بار هزینه به شهر و کشور بدین ترتیب تحمیل نمیشود.

بدین ترتیب مطمئنا مردم نسبت به امورات خود آگاهتر باقی خواهند ماند و قسمتی از امورات خود را بدون محافظ باقی نخواهند گذاشت که از طریق جهل در همان نقطه ، اجازه ورود سوء استفاده گر پیدا شود.

افراد حاکم از دو نقطه فعلا به امورات اختیاری ما وارد می شوند یکی امورات دینی و دیگری امورات سیاسی است.

مردم چنانچه در امورات دینی خود تعقل کنند چنانچه در امورات سیاسی خود مطالعه کنند مطمئنا جملات کلیدی خواسته های کلیدی و استراتژی نویسانی که بتوانند آنها را طرح جامع کنند پیدا خواهد شد.

قانون اساسی

شاخص ها و ارکان نظام های سیاسی در قانون اساسی کشورها بازتاب می یابد.از آنجا که ضرورت مدیریت امور عمومی قلمرو، سرزمین و ملت و خواست آن،اساس برپایی و راه اندازی حکومت به شمار می رود، حکومت یا ساختار سیاسی، روبنا،سرزمین و ملت،زیربنای آن به شمار می روند.حکومت از دید انتزاعی، پایدار و ماندگار است، اما از منظر واقعی،دگرگون پذیر و پویاست.برگرفته از کتاب اصول کشورداری محمد رضا حافظ نیا و مراد کاویانی راد-پژوهشکده مطالعات راهبردی

بنابراین بنظر اینجانب، ملت بایستی خواست خود را با نشر جملاتی مفهوم دار(نه شعار مرگ بر و نه شعار به بسیج و سپاه و نه شعار گرانی و فساد و ...) (بلکه شعارهایی که حق طبیعی ملت را در برداشته باشد از جمله "زنده ماندن شرطی و به دست حکومت نیست" و یا "آرامش و آسایش جزو حقوق زندگی مان است" و یا "ارتباط شرافت مندانه با انسانهای ملل دیگر را خواهانیم" و یا "رفاه ما متناسب با منابع مان نیست" و یا "تغییر دست اندرکاران حکومت جزو حقوق حقه و طبیعی ماست")  از طریق گفتگوی مردم با مردم و از طریق نوشتار و از طریق فضای مجازی به دیگر افراد جامعه انتقال دهند تا روی آن جملات اتفاق نظر ایجاد شود، در اینصورت است که حکومت فعلی یا اقدام به پذیرش خواسته ملت می نماید و رویه اش را تغییر می دهد و یا مطمئنا شخص یا گروهی که بتواند آن شعارها را محقق گرداند از بین همین مردم داخل کشور پیدا خواهد شد و لزومی نخواهد داشت که خارج نشینانی که از اوضاع واقعی ایران دور هستند را برای تصدی حکومت و دولت بعدی بولد نمایید.

چیزی که پرواضح هست سلطنت طلب ها و گروهک های مجاهدین و ... چنانچه با واقعیت های ایران و خواسته های مردم ایران آشنا بودند تا کنون قانون اساسی پیشنهادی خودشان و برنامه هایشان برای حفظ حقوق طبیعی مردم را ارایه داده بودند ولی با گذشت این همه سال و عدم ارایه چنین نوشتارهایی از سوی آنها فقط و فقط اینرا نشان می دهد که دنبال شومنی هستند یا دنبال ترکه کردن دول خارجه به اسم مبارزه با ایران هستند و یا هیچی در چنته ندارند که رو کنندو مردم را با خود همراه کنند.بنابراین مردم ایران لازم است به عقلشان مراجعه کنند و با تفکر نسبت به امور خود تصمیم گیری نمایند.