از بیرون گود نگاه کنیم تا ببینیم چه اتفاقی دارد می افتد؟

درگیری به نیت حذف، بین بسیجی و غیربسیجی در حال گسترش یافتن می باشد.

بسیجی نماد حکومت و غیربسیجی نماد مردم و معترض به حکومت شده است.

گروه معترض با رفتار معتدل و گروه معترض با رفتار خشن در حال شکل گیری می باشد.

با نگاه به ضربات وارده به نمادهای حکومت و فیلمهای اخبار آنها می بینیم که معترضین فهمیده اند که بایستی اکیپی به اکیپ بزنند و از فیلمهای منتشره معلوم هست که بمانند محمد قبادلو دست از جان شسته اند و لبریز از خشم و خواسته می باشند.

همچنین از فیلمها معلوم هست که نفرات پشتیبانی کننده نمادهای حکومت در بین معترضین در حال شناسایی معترضین هستند.

الان وضعیتی پیش آمده که یکی به دیگری و دیگری به این یکی می گوید"چیزی که عوض دارد گله ندارد"

به بد مسیری این قضیه ختم می شود این قضیه به وضعیتی مشابه جنگ های داخلی خواهد رسید.

در این وضعیت، گروهی که اسلحه گرم و قدرت دارد در روز با ابزارهای قانونی به دیگری انگ می زنند تا سرهای معترضین را شناسایی و سرکوب کنند و گروه دیگر در تاریکی و در جاهایی که از مرکز دور می باشد با اسلحه سرد به چهره های شناسایی شده از نمادهای حکومت ضربه می زنند حال این شخص با گناه یا بی گناه باشد فقط چون با حکومت است بایستی حذف شود.

استدلال های غیرمنطقی در بین این گروه ها دارد شیوع پیدا می کند و این تفکر می تواند در دادگاه هایی که جلسات محاکمه را برگزار می کنند تاثیر مستقیم داشته باشد و لازم است این جلسات دادگاه حتما دارای هیات منصفه باشد و فقط با یک قاضی و دو مستشار برگزار نشود.

احتمالا این وضعیت از بعد خارجی اش ، در تکمیل یک تغییر ژئوپولیتیکی می باشد که قرار است اتفاق بیفتد و قرار است جلوی ایران گرفته شود تا نتواند در آن تاثیر داشته باشد و یا نقشی بازی کند.

ولی از بعد داخلی، این وضعیت را می توان در این مرحله تمام شده دانست چون روسری روی سر به شال روی گردن تبدیل شد و هر دو این وضعیت را هم اکنون پذیرفته اند و هر اقدامی از سوی نماد حکومت می تواند مرحله بعدی خشونت و اعتراض را شروع کند و این همان چیزی است که نماد مردم یا معترضین فی الحال به آن نیاز دارند.

معترضین الان دلیل دوباره برای حضور پررنگ می خواهند!